• وبلاگ : خاطرات خصوصي
  • يادداشت : خبرهاي بد
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + رضا 

    با جمله ي آخر ياد اين شعر حافظ افتادم ...

    بيار باده که در بارگاه استغنا

    چه پاسبان و چه سلطان چه هوشيار و چه مست

    از اين رباط دو در چون ضرورتست رحيل

    رواق و طاق معيشت چه سربلند و چه پست

    مقام عيش ميسر نمي شود بي رنج

    بلي به حکم بلا بسته اند عهد الست

    به هست و نيست مرنجان ضمير و خوش مي باش

    كه نيستي ست سرانجام هر كمال كه هست