• وبلاگ : خاطرات خصوصي
  • يادداشت : قلمبه
  • نظرات : 1 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + فرزان 
    رضاي عزيز ..... من دروازه‏بان 1/1 و 2/1 و 3/4 توي راهنمايي و 1/3 و 2/3 و 3/4 تو دبيرستان بودم .... من براي اكيپ تيمتون كه از دوم راهنمايي شروع شد و تا آخر با هم بودن احترام خاصي قايل بودم .... اصولا دقت كردي كه تيم‏ها بعدا شدن دسته‏هاي رفيق؟ .... خودت رو يادمه دروازه‏بان بودي :) خيلي باحال بود يجوري بودي كه هر چي هم گل ميخوردي آدم احساس بدي دربارت پيدا نمي‏كرد !!
    + رضا 
    فرزان! تو دروازه بان 1/5 بودي؟ اين فوتبال هاي مدرسه هم عجب داستاني بود ... اين آرزو به دلم موند يه سال از اول راهنمايي تا سوم دبيرستان تيم كلاسمون قوي باشه ... البته دوم راهنمايي تيم خوبي داشتيم ... كيوان حسيني و احسان صانعي و مصطفا بشكار و علي دانش و محمد حيدري تو تيم مون بودن ... ولي به ناحق من رو از تركيب تيم بيرون كردن و كردن ذخيره ي حسين عسكري توي دروازه ... همين شد كه تيم زمين خورد ... و خب سال هاي بعد كه دروازه بان تيم بودم كمتر از سه تا گل تو بازي نخوردم ... كه البته مي دوني در فوتبال همه ي تيم گل مي خوره و همه ي تيم گل مي زنه ... شاهكار اونجايي بود كه هفت تا از 2/2 دبيرستان خوردم ... همون سالي كه شما قهرمان شدين ...
    + عليرضا 
    بله قربان.< language="java">postamble();
    + فرزان 

    كدوم عليرضا؟ رادمنش؟

    + عليرضا 
    يادش به خير. تيم ما معمولا سوراخ بود. (1/5) از صحنه هاي عالي فوتبال، سوم راهنمايي بود که مهدي انوري يه گل برگردون خفن خوابوند تو دروازه حريف. خودش هم کف کرده بود ! :)< language="java">stamble();

    سلام دوست خوبم؟
    وبلاگت خيلي قشنگه داري
    ولي واست ارزوي موفقيت ميکنم
    و ميدونم که موفق ميشي
    دوست داروم
    از راه دور مي بوسمت
    اگه از وب ماخوشت اومد رو تبليغ هاي ما هم کليک کن تا کمکي براي ما باشه