سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاطرات خصوصی

انتقال

سه شنبه 87 بهمن 15 ساعت 4:35 عصر
بعلت مشکلات پارسی بلاگ موقتا به این آدرس رفتم: خاطرات خصوصی در بلاگفا

نظرات دیگران []


علی

دوشنبه 87 بهمن 14 ساعت 1:36 عصر
امروز علی وبلاگ رو خونده و گله داشت که چرا درباره من نمی‏نویسی؟ خبر مهم درباره علی اینه که همین امروز مقاله‏ش تو مجله پردازش تصویر پذیرفته شد. این مجله توی فیلد خودشون بهترینه و خیلی خوشحال بود. بنظرم دیگه وقتشه که دفاع کنه و بره دنبال زندگی‏ش.

نظرات دیگران []


بامداد

چهارشنبه 87 بهمن 9 ساعت 5:4 عصر
امروز بامداد رو دیدم از دوستان راهنمایی و دبیرستان و دانشگاه. فوق لیسانسش رو نگرفته بود چون با مسئولین دانشگاه مشکل پیدا کرده بود که چرا نمره تز من رو کم دادین. ایده‏ش این بود که من لااقل میتونم نذارم بودجه‏ای که دولت برای فارغ‏التحصیل شدن من به دانشگاه میده دستشون بیاد! خیلی خشن بود. می‏گفت خط قرمز من اینه که نمی‏خوام برای کس دیگه‏ای کار کنم در نتیجه نرفته بود توی هیچ شرکتی کار کنه یا حتی خودش شرکت بزنه. تک و تنها. فقط هم حاضر بود محصول بسازه بفروشه طراحی کارش رو حاضر نبود به طرفش بده. خیلی شرایطش سخت بود بنظرم.

نظرات دیگران []


شبانه روزی

سه شنبه 87 بهمن 8 ساعت 7:42 عصر
این روزا تو اتاق مروستی چادر زدیم از صبح تا شب یکسره فقط مقاله آموزشی که قراره تا چند روز دیگه برای مجله پردازش سیگنال بفرستیم میخونیم و غلط گیری می‏کنیم. من و آرش و وحید و محمد و مروستی اینقدر با هم کار کردیم عین مدرسه‏های شبانه‏روزی شده دیگه از دنیای بیرون خبری نداریم فقط شب که میشه میریم خونه میخوابیم دوباره صبح میایم ادامه مطلب. مروستی هم هیچ کس رو به اتاقش راه نمیده و حتی ناهار هم میریم سلف استادا به خرج مروستی. حالا خوشبختانه لااقل صندلی‏هاش نرمه.

نظرات دیگران []


ریجکت

چهارشنبه 87 بهمن 2 ساعت 9:56 صبح
برای سومین بار مقاله‏م ریجکت شد. داور شماره 1 که قبلا اکسپت کرده بود و چند تا سوال و کامنت کوچک داشت از جوابایی که بهش داده بودم تشکر کرده بود و اکسپت کامل کرده بود. داور شماره 2 که قبلا ریجکت کرده بود و گفته بود کوتاهش کنی بنظرم مناسب انتشار هست این دفعه که من کوتاهش کرده بودم یه سری ایرادای کاملا بی‏ربط جدید گرفته و بطور کامل ریجکت کرده. در حالی که اصولا از نظر اخلاقی صحیح نیست که شما روی ریوایز اشکال جدید بگیری. این کاملا یه الگوریتم خیلی ساده برای کش دادن و محروم کردن یه مقاله از انتشاره. چون حداکثر فقط یک بار دیگه میشه مقاله رو داوری کرد و دفعه بعد باید تکلیفش معلوم بشه. داور سوم هم که قبلا بدون یک کلمه کامنت ریجکت کرده بود این دفعه باز هم بدون توضیحی ریجکت کرده. ضمنا در تماس با ادیتور مدعی شده که من کامنت‏های قبلی‏ش رو ندیدم و در نظر نگرفتم و پرسیده این دفعه کامنت‏هاش رو می‏بینم یا نه. در واقع خودش رو زده به اون راه. می‏خواد وانمود کنه که صرفا یک اشتباه باعث شده کامنت‏هاش آپلود نشه. در صورتی که من وقتی 2 ماه پیش جوابم رو فرستادم توش نوشته بودم که کامنتای اونو ندیدم اگر واقعا راست می‏گفت همون موقع باید دوباره می‏فرستاد. من هم به ادیتور ایمیل زدم و مسایل رو گفتم و آخرش هم گفتم که حق خودم رو برای شکایت رسمی به سردبیر مجله درباره عملکرد داور سوم محفوظ می‏دونم. بعدش یه چند ساعتی فکر کردم. دیدم ادامه دادن با این داورا فایده‏ای نداره تصمیم گرفتم دیگه ریوایز نکنم و یراست برم سراغ سردبیر. مقاله‏م اینقدر قوی هست که ادیتور از فکر ارائه شدنش به سردبیر نگران بشه. ضمنا تصمیم گرفتم مقاله‏م رو برای کنفرانس یوسیپکو هم بفرستم که اگر اکسپت شد اونجا ارائه کنم و وقتی موضوع لو بره دیگه انگیزه‏ای برای مقاومت کردن نخواهند داشت. مقاله دروغ چاپ می‏کنن تو شبیه‏سازی‏هاشون دست میبرن و تازه بعدش هم که یه نفر تقلبشون رو می‏فهمه سعی می‏کنن جلوش وایسن. اما آخرش که چی؟ من که بالاخره این مقاله رو یه جایی چاپ می‏کنم. فیشلر اسراییلی چه جوابی داره برای دست بردن تو شبیه‏سازی‏هاش؟‏ اون گروه چینی چه جوابی دارن برای ارائه ندادن مقایسه شبیه‏سازی با نتایج تئوری‏شون که کاملا نشون می‏داد نتایجشون غلطه؟‏ این وسط فقط کاوه وجدان داشته که بعد از چاپ یه مقاله بدون شبیه‏سازی با نتایج غلط دوباره یه مقاله کوتاه فرستاده و عذرخواهی کرده ...... مقاله رو میذارم رو آرکایو (آرشیو) تو اینترنت!

نظرات دیگران []



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

انتقال
علی
بامداد
شبانه روزی
ریجکت
[عناوین آرشیوشده]