سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاطرات خصوصی

جبر خطی

چهارشنبه 87 آذر 20 ساعت 5:7 عصر
امروز از دکتر زاهدی درباره جبر خطی سوال کردم. گفت که گروه کنترل تصمیم گرفته این درس رو به یکی از اعضای خودش بسپاره برای تدریس. واقعا این تنها چیزی بود که انتظارش رو نداشتم. فکر می‏کردم ممکنه اصلا با ارائه این درس در دانشکده موافقت نشه. اما اینکه کس دیگه‏ای ارائه بده ... اگه خودم بودم چنین چیزی رو قبول نمی‏کردم. حتی فکر می‏کنم زیاد بازتاب خوبی هم نداشته باشه. کار قشنگی نبود، لااقل باید همون موقع به من خبر میدادن که اینقدر تو فکر و خیالات خودم نباشم. البته حالا مهم هم نیست من کلی بارم سبک شد، برمی‏گردم روی تز خودم و پروژه سربازیم، یه وقتی رو هم برای کارای فوق برنامه خالی می‏کنم. البته برنامه‏م این بود که بزودی برای عضویت در هیات علمی درخواست بدم که با این وضع فعلا عقبش میندازم تا زمانی که وضعیت مقالاتم بهتر بشه. باید به فکر دانشگاه‏های دیگه هم باشم. در کل البته به نفع بچه‏ها شد که جبر خطی به دانشکده خودمون اومد حالا تعداد بیشتری اونو میگیرن و با کیفیت بالاتری تدریس خواهد شد. همیشه فکر می‏کنم اگه کاری بکنم که به نفع جمع باشه، حتی اگر سودی هم به خودم نرسه نهایتا به نفع خودم هم هست.

نظرات دیگران []


مغالطه مشهور

دوشنبه 87 آذر 18 ساعت 5:19 عصر
یبار که رفته بودم پیش نایبی و بحث میکردیم ایشون گفت که «فوقش اگر کار علمی خوبی انجام بدی دیگران برات دست میزنن» ... بعد شروع کرد دست زدن .... «خب حالا میخوام دست نزنن. به چه درد من میخوره؟» . من واقعا شوکه شدم. می‏خواستم بگم که من برای دست زدن کسی کار نمی‏کنم، من حتی تا حالا در هیچ کنفرانسی شرکت نکردم که کسی بخواد برام دست بزنه یا نزنه. همیشه سعی کردم بین خودم و خدا کار مهمی انجام بدم، اهل این نبودم که مقاله بیهوده منتشر کنم، همیشه می‏خواستم حرف نو و حسابی بزنم. بعد نایبی ادامه داد و گفت در حالی که شما وقتی در صنعت کار می‏کنید مثلا یه موشکی می‏سازید که میبینی وقتی شلیک میشه چه اثری روی دشمنان ما میذاره. بنظرم در این نوع مقایسه‏ها یه مغالطه هست و خیلی هم تکرار میشه. کل کار یه شرکت 100 نفری رو که میلیاردها تومان پول هم بهش اختصاص داده شده با حاصل کار علمی یک نفر در دانشگاه با بودجه فوق‏العاده کم مقایسه می‏کنن. یا حاصل کار یک شرکت خیلی موفق رو با یک محقق متوسط یا سطح پایین مقایسه می‏کنن. در حالی که من میتونم به همین روش عکسش رو استدلال کنم. مثلا می‏تونم بگم اختراع کامپیوتر که حاصل کار تعدادی دانشمند تراز اول بود الان باعث برتری مطلق آمریکا بر دنیای دیجیتال شده. غیر ازینه ؟

نظرات دیگران []


نایبی

شنبه 87 آذر 16 ساعت 5:51 عصر

امروز دکتر نایبی رو تو راهرو دیدم. یادم افتاد که بشدت میخواستم یه چیزی رو ازش بپرسم چند قدم دویدم تا بهش برسم بعد یدفه یادم اومد که سوالم رو فراموش کردم. ایستادم و شروع کردم فکر کردن ... یکدفعه دیدم دکتر باستانی جلوم وایساده و خنده‏ش گرفته ... سلامی به استاد کردیم و آرام آرام رفتم تا به نایبی برسم. پرسیدم استاد ترم آینده هستید؟ گفت تا 2 هفته دیگه معلوم میشه ولی احتمالا میرم استرالیا یک سال فرصت مطالعاتی. برای دفاع برمی‏گردین؟ بله. نظرتون درباره جبر خطی؟‏ خوبه. سیلابس رو بیار بهم نشون بده نظرم رو بگم. چیکارا میکنی؟ یه توضیحی راجع به کار جدیدم دادم.

ولی واقعیت اینه که رابطه‏م با استادم سرد شده. وقتی نه من کار اون رو قبول دارم نه اون کار من رو خوب همین میشه دیگه. من علاقه‏م به تحقیق و تدریسه ولی ایشون نظرش اینه که اون کاری رو باید کرد که بیشتر به نفع مملکت باشه. احتمالا فکر می‏کنه من فقط به درد استاد شدن می‏خورم و بس و نمی‏تونم هیچ کاری فراتر ازون رو انجام بدم. خوب من هم فکر می‏کنم علت اینکه استاندارد استادی اینقدر پایین اومده اینه که اکثریت فقط بخش کوچکی از وقتشون رو به استادی اختصاص میدن و بیشتر دنبال کار صنعت هستند. مثلا چرا ما حتی یه استاد نداریم که بتونیم بهش بگیم محقق برجسته؟‏ کسی که کار مهمی انجام داده باشه که همه تو دنیا بشناسنش. علتش اینه که استادای ما تا جایی که من میشناسم تحقیق رو دربست به دانشجوها واگذار کردن. ولی من آرزوم اینه که یه کار بزرگ انجام بدم .......... چند ساعت بعد یادم افتاد که چی میخواستم ازش بپرسم، راجع به عمل جراحی انحراف بینی بود :)


نظرات دیگران []


تحقیق

پنج شنبه 87 آذر 14 ساعت 3:9 عصر

ژاکوبینی که صحبتش رو می‏کردم یادتون هست؟ حسابش کردم ولی معلوم شد که اصلا انتگرال رو ساده‏تر نمی‏کنه. بنابراین از محاسبه دقیق انتگرال ناامید شدم و شروع کردم تقریب زدن. در حقیقت من بین بچه‏ها برای تقریب‏هام مشهور بودم یه زمانی. یکی از بچه‏ها می‏گفت من هر چیزی رو اگه لازم باشه با  1+x تقریب می‏زنم. یه تقریبایی تو همین مایه‏ها زدم دیدم خیلی خوب شد.

چیزی که دارم روش کار می‏کنم بهبود روش MDL هستش. سال 1978 ریسانن اصل این روش رو در حوزه تئوری اطلاعات و مدل سازی آماری ارائه داد. بعد در سال 1985 وکس و کایلت معروف از اون قاعده کلی استفاده کردن تا روشی برای تعیین تعداد منابع در پردازش آرایه‏ای بدست بیارن. این مقاله 5 صفحه‏ای اونقدر موفق بوده که فکر کنم تا حالا هزاران بار بهش رفرنس داده شده باشه. بعد در سال 1991 یه گروه چینی که نفر اولشون اسمش وانگ بود اومدن کار کایلت رو بهبود دادن ولی نمیدونم چرا به کارشون زیاد توجهی نشده. حالا من امیدوارم با استفاده از بهبودی که در سال‏های اخیر ریسانن در روابطش داده باز هم بهبود بیشتری ایجاد کنم.


نظرات دیگران []


خبر خوش

سه شنبه 87 آذر 12 ساعت 3:16 عصر
یک اتفاق مثبتی که افتاده اینه که آیین نامه جدیدی برای خدمت سربازی آمده که اگر دانشجویان دکترا موضوع پایان نامه‏شون رو در بعضی زمینه‏های نظامی محدود و عمدتا مخابراتی انتخاب کنند از سربازی معاف میشن. دیروز عباس بهم خبرش رو داد و امروز از پرنیانی پرسیدیم و گفت که شامل کسانی که هنوز فارغ‏التحصیل نشدن هم میشه. کار من هم که اصل نظامیه، در زمینه رادارهای چند آنتنی مثل سیستم دفاع موشکی پاتریوت آمریکا. در نتیجه امید زیادی دارم که کار من رو قبول کنن بجای سربازی. اونوقت دیگه نیازی نیست پروژه صاایران رو هم انجام بدم.

نظرات دیگران []


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

انتقال
علی
بامداد
شبانه روزی
ریجکت
[عناوین آرشیوشده]