تو اسلام یه دستوراتی هست که همیشه وقتی تو حدیثها میخوندم تعجب میکردم. مثلا میگه کسی که هر شب قبل از خواب عملکرد اون روزش رو محاسبه نکنه کلا شیعه ما نیست ..... یادتون هست چند ماه پیش یه سری مشکلات جسمی ضعف و سرگیجه پیدا کرده بودم؟ بالاخره معلوم شد حق با دکترا بود که میگفتن علت روحی - روانی داره. یه مدتیه برنامهای رو شروع کردم. شبها وقتی کارم تموم میشه چشمام رو میبندم و ذهنم رو آزاد میکنم. بعضی وقتا البته چون من خوابم اتوماته در جا خوابم میبره! ولی اگه زنده بمونم به خیالم اجازه میدم اتفاقات روز رو مرور کنه، به هر جایی توی شهر و دانشگاه که دوست داره سر بزنه، با هر کسی دلش میخواد صحبت کنه، هر چی دلش میخواد بگه و هر کاری دلش میخواد بکنه .... مثل یه جور رویا دیدن میمونه. انگار اینقدر توش عمیق میشم که چند لحظه خوابم میبره. بعد یدفعه بیدار میشم و چیزایی رو که در خیالم بوده یادداشت میکنم. اینجوری آدم حرفای خودش رو میفهمه، آرزوهای پنهانی خودش رو درک میکنه، تصویری که از زندگیش در عمق دلش داره رو میبینه. چیزای خیلی مهمی درباره خودم میفهمم. میفهمم چرا در زندگی دچار مشکلات مختلف میشم، چرا در درونم با خودم مشکل دارم. خیلی جالبه وقتی این کار تموم میشه چنان احساس آزادی میکنم که سابقه نداشته، احساس ضعفم هم خیلی با این کار کاهش پیدا کرده. از «کارن هورنای» یاد گرفتم، بهش میگن «تداعی آزاد» یا «خودکاوی»، من بهش میگم «خودشناسی».
نظرات دیگران []