یبار که رفته بودم پیش نایبی و بحث میکردیم ایشون گفت که «فوقش اگر کار علمی خوبی انجام بدی دیگران برات دست میزنن» ... بعد شروع کرد دست زدن .... «خب حالا میخوام دست نزنن. به چه درد من میخوره؟» . من واقعا شوکه شدم. میخواستم بگم که من برای دست زدن کسی کار نمیکنم، من حتی تا حالا در هیچ کنفرانسی شرکت نکردم که کسی بخواد برام دست بزنه یا نزنه. همیشه سعی کردم بین خودم و خدا کار مهمی انجام بدم، اهل این نبودم که مقاله بیهوده منتشر کنم، همیشه میخواستم حرف نو و حسابی بزنم. بعد نایبی ادامه داد و گفت در حالی که شما وقتی در صنعت کار میکنید مثلا یه موشکی میسازید که میبینی وقتی شلیک میشه چه اثری روی دشمنان ما میذاره. بنظرم در این نوع مقایسهها یه مغالطه هست و خیلی هم تکرار میشه. کل کار یه شرکت 100 نفری رو که میلیاردها تومان پول هم بهش اختصاص داده شده با حاصل کار علمی یک نفر در دانشگاه با بودجه فوقالعاده کم مقایسه میکنن. یا حاصل کار یک شرکت خیلی موفق رو با یک محقق متوسط یا سطح پایین مقایسه میکنن. در حالی که من میتونم به همین روش عکسش رو استدلال کنم. مثلا میتونم بگم اختراع کامپیوتر که حاصل کار تعدادی دانشمند تراز اول بود الان باعث برتری مطلق آمریکا بر دنیای دیجیتال شده. غیر ازینه ؟
نظرات دیگران [بدون]