نایبی در سخنرانی هفته قبلش نکته جالبی رو گفت. اینکه دو حوزه داریم علم و تکنولوژی. در حوزه علم ارزشگذاری بر اساس میزان نشر دانش است یعنی تعداد انتشارات (مقاله) ولی در حوزه فناوری شما دانش را نشر نمیدهید چون از آن درآمد کسب میکنید. این حرف درستیه اما من میخوام بگم بنظر من انحصارگری در دانش سودمند نیست حتی از دیدگاه سودمحوری محض. خود من اینطوریم که دایم از اوایل دکترام تمام ایدههام رو به دوستانم منتقل میکردم. قبلا جو اینجوری بود که ما باید ایدههامون رو از هم پنهان کنیم تا دزدیده نشن ولی من این قانون نانوشته رو بشدت زیر پا گذاشتم. اولین نتیجه نشر دانش ایجاد یک شبکه است. اگر شما بدلایلی از چیزی که در ذهنتون میگذره به دیگران خبر ندید کسی هم شما رو درک نمیکنه، شما ناشناخته میمونید و تنها و شکست میخورید. اگر شروع به در اختیار قرار دادن بکنید دیگران شروع به دریافت کردن از شما میکنن. این شامل هر خدماتی میشه نه فقط علم. ممکن بود تا پیش ازین اصلا دیگران احساس نیازی به اون خدمات خاص نداشتند اما وقتی به رایگان ارائه میشه معمولا استقبال میکنن و شروع میکنن استفاده کردن. بعد بهش عادت میکنن، جزیی از زندگی و کارشون میشه، در اینجا شما دیگه بخشی جدایی ناپذیر از زندگی اونا هستین و این خیلی فراتر از پول یا در اختیار داشتن انحصاری یک ایده برای شما ایجاد ارزش میکنه. ممکنه اینطوری پولدار نشید ولی حتما قدرتمند میشید، حتما مفید میشید، احساس فوقالعادهای پیدا خواهید کرد ازینکه دیگران به شما احتیاج دارند، صبحها وقتی از خونه بیرون میاید از تصور اینکه دارید میرید گرهی از کار دیگران باز کنید احساس غرور میکنید.
اگر شرایط شما طوریه که انگار داوود داره با جالوت میجنگه، یعنی اگر ضعیف هستید و با غولها روبرو هستید من اکیدا توصیه میکنم از استراتژی منبع باز استفاده کنید. مثال: سیستم عامل لینوکس در برابر ویندوز، لینوکس کد متنش بازه، همه بهش دسترسی دارن، هر کسی میتونه بهش چیزی اضافه و کم کنه، این باعث شده یک جامعه بزرگ از متخصصین فوقالعاده قوی شکل بگیره که اینکاره هستن. ویندوز در این جریان تحقیر شده و مخصوص استفاده آدمای مبتدی مثل من و شماست. قدرت دست لینوکسه، پول دست ویندوز. شاید بگید بهتر نبود لینوکس دنبال پول میرفت تا قدرت؟ نه، چون اگر دنبال پول میرفت اصولا در مقابل ویندوز در نطفه خفه میشد، اما در شرایط فعلی حالا ممکنه دنبال پول هم بره.
از یک دیدگاه سیستمی، انتشار اطلاعات اگر چه ممکنه شخص رو از بهرهمندیهاش محروم کنه، اما موجب ارتقاء سیستم میشه. یک سیستم حیاتی طبق تعریف قدرتش معادل میزان ارتباطات درونی اون هستش. مغز رو ببینید، هر سلولی با تعداد زیادی سلول در تماسه و با هم اطلاعات رد و بدل میکنن، اگر سلولی انحصارطلبی کنه دانش سیستم افزایش پیدا نمیکنه. البته اجرای سیستم منبع باز نیاز به ایمان قوی داره، شما اسرار کاریتون رو در اختیار دیگران قرار میدین و اگر آدم ماتریالیستی هستین احتمالا قدرت انجام این کار رو ندارین. شعار سیستم اینه «قدرت ما در شبکهسازی ماست» نه در قدرت شخص من. من اگر 10 تا رفیق داشته باشم که بتونم اطلاعات اعم از علمی، کاری، مالی، اجتماعی رو بسرعت بینمون به جریان بندازیم، اینه که مهمه.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ