از وقتی کارم روی مقاله قبلی را تمام کردهام کار جدیدم را در زمینه بهبود الگوریتم MDL شروع کردهام. اگرچه این الگوریتم در زمینه تعیین تعداد منابع سیگنال 25 سال است که حکمروایی میکند من در خلال کار قبلیام که بررسی احتمال خطای آن بود متوجه شدم الگوریتم ضعیفی است. به این معنی که در بسیاری موارد که چشم با دیدن سیگنال قادر به تشخیص است الگوریتم سیگنال را نمیبیند. اما این چند روزی که شروع به مطالعه کردهام بسیار هیجانانگیز بوده. MDL بنحو شگفت انگیزی از ترکیب نظریه کدینگ منابع سیگنال با نظریه اطلاعات توانسته چیزی را ایجاد کند بسیار نزدیک به رویکرد آماری محض که همان نظریه آشکارسازی است که تازه برخی خواص نامطلوب آنرا نیز ندارد. برای هر دانشجوی مخابرات چیزی در حد آرزوست که کارش بنوعی به تئوری اطلاعات ربط پیدا کند. از بس این فیلد کلاس کار را بالا میبرد و در ضمن دشوار نیز هست. از روزی که مطالعه MDL را شروع کردهام از بس جذاب است فشار خون گرفتهام .... اگرچه دکتر عارف (که خودش استاد درس تئوری اطلاعات است) از گام گذاشتن در این وادی استقبالی نکرد اما خوب چه میشود کرد، اگر قرار بود همه دانشجویان دکترا حرف استادانشان را گوش کنند که دنیا واقعا خسته کننده میشد.
نظرات دیگران []