سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاطرات خصوصی

اونی که افتاد

شنبه 87 مرداد 12 ساعت 8:30 عصر

اولش تصور می‏کردم حدود 6 نفر را انداخته‏ام. اما وقتی شروع به وارد کردن نمرات کردم فقط یکی‏شان بود که هنوز توی لیست بود. نمره‏اش 1.6 شده بود. وقتی وارد کردن نمره‏ها تمام شد از سایت بیرون آمدم و مشغول شستن دست‏هایم شدم ... همینطور که به آب زلالی که از شیر می‏آمد نگاه می‏کردم ناخودآگاه یاد خانم دکتر کسایی افتادم. اوایل فوق با ایشان درس پردازش تصویر گرفته بودم .....نزدیک یک سال برایش کار تحقیقاتی انجام داده بودم و قرار بود بجای پروژه درسم محسوب شود. بدلیل اختلافی که با ایشان پیدا کرده بودم سر امتحان فاینال شرکت نکردم. ایشان هم به من نمره 3 داد یعنی پروژه‏ام را کلا به حساب نیاورد شاید بخاطر اینکه گزارش نداده بودم.

یکدفعه این جمله توی سرم پیچید که «تو که می‏خواستی این بنده خدا رو بندازی چرا با 1.6 انداختی؟؟؟؟؟؟؟؟ » . با عجله به سایت برگشتم و نمره را به 9.9 تغییر دادم.


نظرات دیگران []



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

انتقال
علی
بامداد
شبانه روزی
ریجکت
[عناوین آرشیوشده]