سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاطرات خصوصی

مسیر جدید

سه شنبه 87 خرداد 28 ساعت 7:55 عصر
امروز دکتر شمس‏اللهی رو دیدم. ایشان خیلی از پیشنهاد من استقبال کرد و حتی گفت که باید بصورتی جدی‏تر این موضوع را دنبال کنیم. به این صورت که در کمیته بازنگری مواد درسی، درس جبر خطی را بصورت یک درس جدید درون دانشکده‏ای بگنجانیم و سیلابس دقیقی هم با توجه به نظرات اساتید گرایش‏های مختلف برای آن تهیه کنیم. البته مسئولیت من خیلی سنگین شد چون باید با تعداد زیادی از اساتید صحبت کنم و نظر همه را جلب کنم.

نظرات دیگران []


مبارزه

دوشنبه 87 خرداد 27 ساعت 4:17 عصر
در کار تحقیقاتی به مشکلی برخورد کرده‏ام. اگر چه راه‏حل حسی‏ای برای حل آن دارم اما نمی‏توانم بلحاظ تئوریک آن‏ را توجیه کنم. کاری که همیشه فکر می‏کردم خیلی دشوار باشد را شروع کرده‏ام یعنی آنالیز خواص زیرفضای نویز. در را بروی خودم بسته‏ام و بشدت کار می‏کنم. این مساله نیاز به راهکار جدیدی دارد و من مشغول تست کردن انواعی از مسیرها هستم که ممکن است به نتایج دقیقی بینجامد. دیروز استفاده از توزیع دقیق مقدار ویژه‏ها را آزمایش کردم اما از نظر محاسباتی قابل انجام نبود. امروز اعمال آمارگان ترتیبی بر توزیع تجمعی را شروع کردم. تصمیم گرفته‏آم توانایی ریاضی خودم را واقعا افزایش دهم و با مسایل واقعا سخت و تازه دست و پنجه نرم کنم.

نظرات دیگران []


درخواست رسمی

شنبه 87 خرداد 25 ساعت 4:23 عصر
چند وقت پیش درخواستی به شورای دانشکده دادم برای ارائه درس «جبر خطی» در دانشکده برق. چهارشنبه جلسه شورا تشکیل شد و آنطور که امروز فهمیدم تصمیم‏گیری را به دکتر شمس اللهی ارجاع دادند. ایشان جزء اساتید داوران پیشنهاد پژوهشی من بودند و تا جایی که می‏دانم نظر خوبی هم نسبت به من داشتند. البته ممکن است اصولا با راائه شدن این درس جدید در دانشکده موافق نباشند، باید صبر کرد و دید.

نظرات دیگران []


ماجرای جوجه تیغی

پنج شنبه 87 خرداد 23 ساعت 8:41 عصر
امروز لاریجانی در پاسخ به ادعاهای بوش علیه ایران وی را «جوجه تیغی» سیاسی نامید .... بنظرم این تعبیر ازینجا به ذهن لاریجانی رسیده که در هفته گذشته یک کاریکاتوریست آمریکایی برنامه هسته‏ای ایران را بشکل جوجه تیغی با صورت احمدی نژاد تصویر کرده بود. به هر حال پاسخ خوبی بهش داده شد.

نظرات دیگران []


یک صحبت خصوصی

چهارشنبه 87 خرداد 22 ساعت 10:25 عصر
امروز با یکی از بچه‏ها صحبت طولانی‏ای داشتم. از هر دری صحبتی بود حتی از بیماری درازمدتی که داشت ..... گاهی پیش می‏آید که با یکی از بچه‏ها صحبت کنم. کلا چیزی که من را به محیط دانشگاه علاقمند می‏کند همین است که پر از آدم‏های متفاوت است. اینجا می‏شود ارتباط برقرار کرد، می‏شود چیزهای زیادی از دیگران یاد گرفت و همکاری کرد، می‏توان مفید بود. در حالی که زمانی که در شرکت بودم در یک محیط بسته تنها با چند نفر ارتباط داشتم، اگر می‏خواستیم چند دقیقه صحبت کنیم احساس می‏کردیم که داریم به شرکت «خیانت» می‏کنیم، اما در دانشگاه، صحبت کردن با دیگران، حتی اگر درباره مسایل شخصی باشد، بخشی از وظیفه محسوب می‏شود.

نظرات دیگران []


   1   2   3   4      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

انتقال
علی
بامداد
شبانه روزی
ریجکت
[عناوین آرشیوشده]