از اوایل دکترام هدفی که داشتم جمع کردن بچهها دور هم و انجام کار گروهی بود. آدما بخودی خود در مقابل سازماندهی شدن و جمع شدن یه مقاومتی دارن ولی این موضوع وقتی خیلی سختتر میشه که بین دوستانتون کسایی باشن که با هم مشکل داشته باشن. پارسال حوالی مهر من یک سری جلسات علمی رو با بچهها راه انداختم که تو اتاق خودم برگزار میشد و در اون چند تامون هر دفعه آخرین کارای هفته قبلمون رو توضیح میدادیمو خیلی پرثمر بود و خیلی تونستیم به هم کمک کنیم اما مشکل اینجا بود که دو تا از بچه های اصلی با هم مشکل داشتن، البته در اصل چون استاداشون با هم مشکل داشتن اینا هم به هم بدبین شده بودن. خلاصه آخرش با حکم مستقیم یکی از همین دو استاد جلسات ما تعطیل شد، استاد گفته بود که دانشجوش حق نداره توی این جلسات شرکت کنه و پیشرفتهاش رو به بقیه اطلاع بده.
نظرات دیگران []
اوضاع تز کم و بیش به این شکل اتفاق افتاده. هر مرحله تقریبا یک روز را نشان می دهد .... 1- جایگزین کردن تخمین های بدون بایاس رو در MDL امتحان کردم جوابها بدتر شدند. 2- عبارت پیچیدگی تصادفی دادهها را برای مقدار ویژه ها کاهش دادم به حالت مجانبی همان عبارت قبلی رسیدم. 3- حدس زدم که ماتریس اطلاعات را مجانبی حساب کردهام، به عقب برگشتم، اینطور نبود. 4- پس شاید مشتقات MDL را اشتباه کرده بودم، همینطور بود! 5- سعی کردم بطور دقیق با شبیه سازی جایگزین کردن تقریب های بدون بایاس را امتحان کنم. چند ساعتی تلاش کردم درست کار نمی کرد. 6- همه مقالاتم رو برای محاسبه احتمال خطاها مرور کردم، چند تا رفرنس پیدا کردم ..... الان آخرین صورت مسالهم اینه: احتمال خطای MDL رو در حالت کلی حساب کنید، همین کار را برای NML انجام دهید، ثابت کنید احتمال خطای NML از MDL کمتره. اگر موفق شدید حالا برید سراغ کار وانگ، شاید فهمیدید چرا از MDL بهتره.
نظرات دیگران []
یک صحنه ناقشنگی که امروز سر جلسه اتفاق افتاد این بود که وقتی من و آرش اومدیم تالارها، دیدیم بقول آرش یه حجم عظیمی آسیستان و مراقب اونجا حضور دارن. خلاصه کاشف بعمل اومد که آموزش دانشکده به تعداد زیادی از بچهها ایمیل زده که شما بیاین مراقب امتحان باشید بدون اینکه با ما هماهنگ کنن. خلاصه من تصمیم دشوار رو گرفتم و به مسئول امتحان گفتم که غیر از استادا همه باید سالن رو ترک کنن، شما بهشون بگین. ایشون گفت من نمیگم، جمعشون میکنم خودتون بهشون بگید. خلاصه 20 - 30 نفری جمع شدن .... گفتنش سخت بود چون خیلیشون آشنا بودن، آسیستان خودم، خانم آرش، عباس، تعدادی دانشجویان دکترا و فوق. خلاصه تو 2-3 جمله ازشون تشکر کردم و ازشون خواستم امضا کنن و برن. آرش اولش مخالف بود ولی بعدا بنظرم قبول کرد که کار درستی بود.
نظرات دیگران []
بچههای مبانی برای دوشنبه این چیزا رو فراموش نکنید: مداد، پاک کن، ماشین حساب، ساعت. لطفا ورقههاتون رو با مداد و تمیز بنویسید تو نمرهتون تاثیر داره. امتحان از کل جزوه هستش. برای رفع اشکال هم یکشنبه هادی تو اتاق من هست. در غیر اون ساعت هم با من یا فرهاد میتونید صحبت کنید.
نظرات دیگران []
خدایا چه سری در کربلا هست ..... که جان عاشقان پروانه کرده
چند روز پیش در یک تظاهرات برای اعلام همبستگی با مردم غزه در میدان فلسطین شرکت کردم، خیلی عالی بود.
نظرات دیگران []