سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاطرات خصوصی

ناسازگاری

دوشنبه 87 دی 30 ساعت 9:27 صبح

از اوایل دکترام هدفی که داشتم جمع کردن بچه‏ها دور هم و انجام کار گروهی بود. آدما بخودی خود در مقابل سازماندهی شدن و جمع شدن یه مقاومتی دارن ولی این موضوع وقتی خیلی سخت‏تر میشه که بین دوستانتون کسایی باشن که با هم مشکل داشته باشن. پارسال حوالی مهر من یک سری جلسات علمی رو با بچه‏ها راه انداختم که تو اتاق خودم برگزار می‏شد و در اون چند تامون هر دفعه آخرین کارای هفته قبلمون رو توضیح می‏دادیمو خیلی پرثمر بود و خیلی تونستیم به هم کمک کنیم اما مشکل اینجا بود که دو تا از بچه های اصلی با هم مشکل داشتن، البته در اصل چون استاداشون با هم مشکل داشتن اینا هم به هم بدبین شده بودن. خلاصه آخرش با حکم مستقیم یکی از همین دو استاد جلسات ما تعطیل شد، استاد گفته بود که دانشجوش حق نداره توی این جلسات شرکت کنه و پیشرفت‏هاش رو به بقیه اطلاع بده.


نظرات دیگران []


روند امور

پنج شنبه 87 دی 26 ساعت 4:11 عصر
اوضاع تز کم و بیش به این شکل اتفاق افتاده. هر مرحله تقریبا یک روز را نشان می دهد .... 1- جایگزین کردن تخمین های بدون بایاس رو در MDL امتحان کردم جوابها بدتر شدند. 2- عبارت پیچیدگی تصادفی داده‏ها را برای مقدار ویژه ها کاهش دادم به حالت مجانبی همان عبارت قبلی رسیدم. 3- حدس زدم که ماتریس اطلاعات را مجانبی حساب کرده‏ام، به عقب برگشتم، اینطور نبود. 4- پس شاید مشتقات MDL را اشتباه کرده بودم، همین‏طور بود! 5- سعی کردم بطور دقیق با شبیه سازی جایگزین کردن تقریب های بدون بایاس را امتحان کنم. چند ساعتی تلاش کردم درست کار نمی کرد. 6- همه مقالاتم رو برای محاسبه احتمال خطاها مرور کردم، چند تا رفرنس پیدا کردم ..... الان آخرین صورت مساله‏م اینه: احتمال خطای MDL رو در حالت کلی حساب کنید، همین کار را برای NML انجام دهید، ثابت کنید احتمال خطای NML از MDL کمتره. اگر موفق شدید حالا برید سراغ کار وانگ، شاید فهمیدید چرا از MDL بهتره.

نظرات دیگران []


امتحان

دوشنبه 87 دی 23 ساعت 1:26 عصر
یک صحنه ناقشنگی که امروز سر جلسه اتفاق افتاد این بود که وقتی من و آرش اومدیم تالارها، دیدیم بقول آرش یه حجم عظیمی آسیستان و مراقب اونجا حضور دارن. خلاصه کاشف بعمل اومد که آموزش دانشکده به تعداد زیادی از بچه‏ها ایمیل زده که شما بیاین مراقب امتحان باشید بدون اینکه با ما هماهنگ کنن. خلاصه من تصمیم دشوار رو گرفتم و به مسئول امتحان گفتم که غیر از استادا همه باید سالن رو ترک کنن، شما بهشون بگین. ایشون گفت من نمیگم، جمعشون می‏کنم خودتون بهشون بگید. خلاصه 20 - 30 نفری جمع شدن .... گفتنش سخت بود چون خیلی‏شون آشنا بودن، آسیستان خودم، خانم آرش،‏ عباس، تعدادی دانشجویان دکترا و فوق. خلاصه تو 2-3 جمله ازشون تشکر کردم و ازشون خواستم امضا کنن و برن. آرش اولش مخالف بود ولی بعدا بنظرم قبول کرد که کار درستی بود.

نظرات دیگران []


مبانی

جمعه 87 دی 20 ساعت 5:21 عصر
بچه‏های مبانی برای دوشنبه این چیزا رو فراموش نکنید: مداد، پاک کن، ماشین حساب،‏ ساعت. لطفا ورقه‏هاتون رو با مداد و تمیز بنویسید تو نمره‏تون تاثیر داره. امتحان از کل جزوه هستش. برای رفع اشکال هم یکشنبه هادی تو اتاق من هست. در غیر اون ساعت هم با من یا فرهاد می‏تونید صحبت کنید.

نظرات دیگران []


محرم

چهارشنبه 87 دی 18 ساعت 7:27 عصر

خدایا چه سری در کربلا هست ..... که جان عاشقان پروانه کرده

چند روز پیش در یک تظاهرات برای اعلام همبستگی با مردم غزه در میدان فلسطین شرکت کردم، خیلی عالی بود.

 


نظرات دیگران []


   1   2   3      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

انتقال
علی
بامداد
شبانه روزی
ریجکت
[عناوین آرشیوشده]