دیروز با بچهها تو مراسم دفاع یک دانشجوی دکترا شرکت کردیم. میگفتن که گل سرسبد دانشجوهای دکترای الکترونیک بوده و استادش هم شریفبختیار بود. با کمال تعجب بعد از اتمام ارائه شرکتکنندگان رو بیرون کردند! یعنی تمام بحثهای استادا دیگه محرمانه و خصوصی تلقی میشه. حتی میگفتند که همین رویه برای دفاع فوق لیسانس هم شروع شده و تو دفاع پروپوزال دکترا هم که اصولا کسی رو راه نمیدن ...... بنظر من و دوستانم دانشکده در این مورد داره به راه اشتباهی میره که اگرچه مزایای کوتاه مدتی داره اما در دراز مدت به حیثیت علمی ما ضربه خواهد زد.
1- منع دانشجویان از ورود به دفاع پروپوزال پژوهشی همقطارانشون عملی «زشت» و «غیرسازنده» است چرا؟ زشتیش که واضحه ... غیرسازنده است به این خاطر که استدلال میکنن که ممکنه کسی پیشنهاد پژوهشی فرد دیگری رو «بدزده» و خودش اون کارو انجام بده. این ورای اتهامزنی اخلاقی به ما، کاملا حرف غلطی است. به این دلیل که من حتی اگر برای نزدیکترین همکارانم هم یک ساعت و نیم (تا جایی که توان داره) راجع به آخرین ایدهام توضیح بدم هم اون نه انگیزهای داره برای اینکه حتی با اصرار من اون کار رو انجام بده نه اصولا توانایی انجام اون کار رو بتنهایی داره. برای اینکه زیاد به ما برنخوره گاهی بهمون میگن که ممکنه یکی مثلا از دانشگاه آزاد بیاد و در این جلسه شرکت کنه و ایده رو بدزده. آخه اگر طرف اینقدر زبله که با یه اشاره کوتاه به یه ایده نپخته میتونه خودش تا تهش بره چرا رفته دانشگاه آزاد؟
من از ابتدای شروع دوره دکترام یه فلسفهای که داشتم فلسفه «منبع باز» بود. من اینو از اسلام گرفتم و ریسکش رو هم خدایی قبول کردم و کلی هم بابتش خیر دیدم. من همیشه تازهترین و حساسترین اطلاعاتی که دستم بود اعم از اطلاعات دارای ارزش افزوده مالی، تحقیقاتی، فرصتها و ... رو با دیگران حداقل یک نفر تقسیم کردم. نتیجه این بود: وقتی داوطلبانه اطلاعات رو برای دیگری افشا میکنید اون طرف بشدت احساس با ارزش بودن و اعتبار میکنه، امکان نداره در استفاده ازون اطلاعات به شما پیشدستی کنه، به شما در یافتن اطلاعات تکمیلی برای بهرهمندی ازون فرصت کمک بیشائبه میکنه، و در اولین فرصت اطلاعاتی ده برابر ارزشمندتر رو در اختیار شما میذاره. این خصلت و فطرت پاک آدمهاست ..........
لیست کل یادداشت های این وبلاگ