امروز موقع بیبرقی به یکی از دوستان قدیمی برخوردم. زمانی که من سال اول لیسانس بودم ایشان کنکور فوق قبول شده بود در زمینه الکترونیک و چند ماهی با هم در یک شرکت کار میکردیم. سال 77 بود. با هم زیاد صحبت میکردیم و مشورت. مخصوصا درباره خارج رفتن. من آن موقع هم مخالف شدید خارج رفتن بودم و اون مدافع سرسخت. یک روز جملهای گفت که من هیچ وقت فراموش نکردم. گفت ببین مثل رفتن از روستا به شهر میمونه .... من خیلی ناراحت شدم که ایران را با روستا مقایسه کرده اما دیگر چیزی نگفتم. امروز پرسیدم کجایی گفت دانشگاه منیتوبای کانادا. یه مقدار کار کرده بود و دیر دکترا را شروع کرده بود و بنابراین همرده هستیم الان. خیلی شکایت داشت که پروژه دکترا در زمینه الکترونیک مشکلات زیادی دارد و اینها. آرزو میکرد مخابرات خوانده بود.
نظرات دیگران []