امروز امید رو دیدم. پرسیدم «تو آسیستان جبر خطی هستی؟» ... «آش جبر خطی» ... «از روی فریدبرگ درس میدن؟» ... «آره» ... «کدوم بخشا؟» ... «همش غیر از مارکوف و جوردن فرم» ... «جردن فرم رو که برقیا احتیاج دارن!» ... «چمیدونم؟ تازه میدونی که امتحانش چجوریه؟» ... «نه» ... «فقط عددگذاری. هیچ اثباتی ازشون خواسته نمیشه» ... «!!! بچههای ما رو دست کم گرفتن، کم بهشون درس میدن، کمتر ازشون امتحان میگیرن» ... تازه فریدبرگ اصلا همش تبدیل خطیه. بکار بچهها خیلی نیاد. ما بیشتر به ماتریسها احتیاج داریم. من: «برای این پرسیدم که یواش یواش آماده بشم برای ترم بعد» ... امید: «مثل اینکه دکتر موبد داره سیلابس جبر خطی رو تهیه میکنه» ... « :) » ... خوشحالم که دانشکده این پیشنهادو جدی گرفت.
دیروز با بچهها تو مراسم دفاع یک دانشجوی دکترا شرکت کردیم. میگفتن که گل سرسبد دانشجوهای دکترای الکترونیک بوده و استادش هم شریفبختیار بود. با کمال تعجب بعد از اتمام ارائه شرکتکنندگان رو بیرون کردند! یعنی تمام بحثهای استادا دیگه محرمانه و خصوصی تلقی میشه. حتی میگفتند که همین رویه برای دفاع فوق لیسانس هم شروع شده و تو دفاع پروپوزال دکترا هم که اصولا کسی رو راه نمیدن ...... بنظر من و دوستانم دانشکده در این مورد داره به راه اشتباهی میره که اگرچه مزایای کوتاه مدتی داره اما در دراز مدت به حیثیت علمی ما ضربه خواهد زد.
1- منع دانشجویان از ورود به دفاع پروپوزال پژوهشی همقطارانشون عملی «زشت» و «غیرسازنده» است چرا؟ زشتیش که واضحه ... غیرسازنده است به این خاطر که استدلال میکنن که ممکنه کسی پیشنهاد پژوهشی فرد دیگری رو «بدزده» و خودش اون کارو انجام بده. این ورای اتهامزنی اخلاقی به ما، کاملا حرف غلطی است. به این دلیل که من حتی اگر برای نزدیکترین همکارانم هم یک ساعت و نیم (تا جایی که توان داره) راجع به آخرین ایدهام توضیح بدم هم اون نه انگیزهای داره برای اینکه حتی با اصرار من اون کار رو انجام بده نه اصولا توانایی انجام اون کار رو بتنهایی داره. برای اینکه زیاد به ما برنخوره گاهی بهمون میگن که ممکنه یکی مثلا از دانشگاه آزاد بیاد و در این جلسه شرکت کنه و ایده رو بدزده. آخه اگر طرف اینقدر زبله که با یه اشاره کوتاه به یه ایده نپخته میتونه خودش تا تهش بره چرا رفته دانشگاه آزاد؟
من از ابتدای شروع دوره دکترام یه فلسفهای که داشتم فلسفه «منبع باز» بود. من اینو از اسلام گرفتم و ریسکش رو هم خدایی قبول کردم و کلی هم بابتش خیر دیدم. من همیشه تازهترین و حساسترین اطلاعاتی که دستم بود اعم از اطلاعات دارای ارزش افزوده مالی، تحقیقاتی، فرصتها و ... رو با دیگران حداقل یک نفر تقسیم کردم. نتیجه این بود: وقتی داوطلبانه اطلاعات رو برای دیگری افشا میکنید اون طرف بشدت احساس با ارزش بودن و اعتبار میکنه، امکان نداره در استفاده ازون اطلاعات به شما پیشدستی کنه، به شما در یافتن اطلاعات تکمیلی برای بهرهمندی ازون فرصت کمک بیشائبه میکنه، و در اولین فرصت اطلاعاتی ده برابر ارزشمندتر رو در اختیار شما میذاره. این خصلت و فطرت پاک آدمهاست ..........
هنوز از افسردگی ریجکت مقاله بیرون نیومده وارد افسردگی دفاع شدهام. شاید علتش این باشه که حقیقتا باور نمیکنم مقالهم بطور کامل ریجکت بشه و نتونم دفاع کنم ...... در هر صورت، دیشب یدفعه انگار از خواب عمیقی بیدار شده باشم از خودم پرسیدم «اگر نایبی سر جلسه دفاع نباشه !!!! ». بطور کلی دفاع دکترا تنها دفاعی هستش که جدی محسوب میشه. دفاع تز فوق، سمینار فوق و پیشنهاد پژوهشی دکترا بیشتر حالت فرمالیته و شاید آمادگی برای دفاع دکترا رو دارند. در جلسه دفاع دکتراست که شدیدترین حملهها به دانشجو و احتمالا استادش میشه و معمولا کار به برخورد استادا میکشه و گاهی حتی به کدورت هم ممکنه منتهی بشه. این وسط امید دانشجو به استادشه که ازش دفاع بکنه. حالا هم که نایبی تصمیم گرفته بره خارجه برای خلق الله کتاب بنویسه !! البته حتما برای روز دفاع خودشو میرسونه ولی ممکنه چون وقت زیادی روی تز نمیذاره نتونه خیلی دفاع محکمی بکنه.
از چند سال قبل احساس میکردم که نایبی چندان تمایلی دیگه به دانشگاه نداره به همین خاطر هم قبل از دفاع پروپوزالم با عارف هم صحبت کردم که استاد راهنمای همکارم باشه. کمکم حدسم درست از آب دراومد. پارسال نایبی تصمیم گرفت ترم دوم رو مرخصی بگیره و اندازهگیری رو ارائه نداد. روز امتحان آمار و احتمال توی ماشین با ناراحتی ازش پرسیدم «استاد شما تصمیم گرفتید ازین ببعد ترمهای زوج رو مرخصی بگیرید؟» خندید و گفت «نه این ترم کار پیش اومده». چون اندازهگیری داشت از سیلابس حذف میشد و از طرفی درس اصلی ترم زوج نایبی بود. اما امسال هم این حدس من درست از آب دراومد و نایبی دوباره داره مرخصی میگیره. اگرچه تمایلش به کتاب نوشتن شاخ رو روی سر آدمی سبز میکنه.
اگر چه دکتر عارف نفوذ بالایی داره و معمولا تو جلسه دفاع اگر تشخیص بده شدید دفاع میکنه و من تا حدودی خیالم راحته. اینو همه دانشجوهای دکترایی که تو دفاع تدین بودن خوب میدونن. اونجا خانم دکتر نصیری یه تریپ مختصر اومد میخواست بگه چرا اسم تو توی مقاله درختیان هستش و اسم درختیان هم متقابلا توی مقاله تو؟ که چشمتون روز بد نبینه .... دکتر عارف چنان جوابی بهش داد که کلا از تحصیلات تکمیلی فکر کنم بخاطر همون کنارهگیری کرد :) ..... در هر صورت دیگه بعد ازون جریان بچهها نمیترسن که با هم کار گروهی بکنن. اشکال معروف دیگه که از تز تدین باز هم شروع شد «اشکال معروف دکتر شمساللهی» هستش. ایشون سوال اصلیش رو از تدین روی این محور قرار داد: تدین سه تا ژورنال پیپر داشت که خیلی فوقالعاده محسوب میشد اون روزا. منتها بد کارش رو تعریف کرده بود اینقدر واید بود که مقالههاش هر کدوم روی یک موضوع جداگانه بود ..... دکتر شمس: «میخوام ببینم این کار شما جمع سه تا کار فوقلیسانسه که 6+6+6 میشه 18 یا نه یه کار دکتراست» .... اشاره به اینکه تز دکترا 18 واحده و تز فوق 9 یا 6 واحد. اینو که گفت تدین دیگه داشت ولو میشد ...... و این اشکال مشهور ازون ببعد در هر جلسهای که دکتر شمس باشه بنحو موفقیتآمیزی تکرار میشه و همه هم در این آزمون شکست میخورن. در هر صورت دفاع تز دکترا روز تاریخیایه باید منتظرش موند.
حالا حسابشو بکن وسط این کارزار یدفه استادت بگه من نیستم :)
لیست کل یادداشت های این وبلاگ