سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاطرات خصوصی

هیجان

دوشنبه 87 تیر 17 ساعت 8:25 عصر
از وقتی کارم روی مقاله قبلی را تمام کرده‏ام کار جدیدم را در زمینه بهبود الگوریتم MDL شروع کرده‏ام. اگرچه این الگوریتم در زمینه تعیین تعداد منابع سیگنال 25 سال است که حکمروایی می‏کند من در خلال کار قبلی‏ام که بررسی احتمال خطای آن بود متوجه شدم الگوریتم ضعیفی است. به این معنی که در بسیاری موارد که چشم با دیدن سیگنال قادر به تشخیص است الگوریتم سیگنال را نمی‏بیند. اما این چند روزی که شروع به مطالعه کرده‏ام بسیار هیجان‏انگیز بوده. MDL بنحو شگفت انگیزی از ترکیب نظریه کدینگ منابع سیگنال با نظریه اطلاعات توانسته چیزی را ایجاد کند بسیار نزدیک به رویکرد آماری محض که همان نظریه آشکارسازی است که تازه برخی خواص نامطلوب آنرا نیز ندارد. برای هر دانشجوی مخابرات چیزی در حد آرزوست که کارش بنوعی به تئوری اطلاعات ربط پیدا کند. از بس این فیلد کلاس کار را بالا می‏برد و در ضمن دشوار نیز هست. از روزی که مطالعه MDL را شروع کرده‏ام از بس جذاب است فشار خون گرفته‏ام .... اگرچه دکتر عارف (که خودش استاد درس تئوری اطلاعات است) از گام گذاشتن در این وادی استقبالی نکرد اما خوب چه می‏شود کرد، اگر قرار بود همه دانشجویان دکترا حرف استادانشان را گوش کنند که دنیا واقعا خسته کننده می‏شد.

نظرات دیگران []


گفتگو با فیشلر

یکشنبه 87 تیر 16 ساعت 9:48 صبح
به توصیه یکی از دوستان ایمیلی به فیشلر که حالا استاد دانشگاه نیویورک شده است زدم. پیش از هر چیز گفتم که ایرانی هستم تا اگر حساسیتی دارد سنگ‏هامان را از اول واکنده باشیم. از بعضی کارهایش تعریف کردم و مساله اصلی را در میان گذاشتم. از یک راه غیرمستقیم شروع کردم و گفتم که یکی از معادلاتش با شبیه‏سازی‏ها همخوانی ندارد و خواستم که کدهای شبیه‏سازی‏اش را برایم بفرستد. اگر وارد بحث می‏شد آن وقت می‏توانستم احتمالا بگویم که کل نتایجش بنظر غلط می‏رسد. اما او وارد بحث نشد. امروز جواب داد که این واقعا شایسته تشویق است که تو به کارهایی که من «یک دهه قبل» انجام داده‏ام علاقمند شده‏ای. اما من مدت‏هاست که دیگر درگیر کار تحقیقاتی نیستم و بنابراین نمی‏توانم معادله شماره 19 مقاله را دوباره چک کنم. کدهای شبیه‏سازی‏ام را نیز در دسترس ندارم .....

نظرات دیگران []


پروژه

شنبه 87 تیر 15 ساعت 5:59 عصر
پروژه‏های درس اندازه‏گیری را بنحو متفاوتی برای بچه‏ها تعریف کرده‏ام. زمان ما معمولا فقط درس‏هایی مثل الکترونیک 3 پروژه داشت و آن هم طراحی یک تقویت کننده با اسپایس بود. اما ترجیح دادم پروژه ساخت یک مدار مفید را برای بچه‏ها تعریف کنم. مداری که باید واقعا کار کند. البته این باعث شده بسیاری از بچه‏ها در خودشان این توانایی را نبینند که با پروژه درگیر شوند اما آنهایی که شروع کرده‏اند در پیچ و خم مشکلات یک کار عملی قرار گرفته‏اند و بنظرم هم اعتماد بنفس بالایی پیدا خواهند کرد و هم توانایی واقعی‏شان بعنوان یک مهندس بسیار بالا خواهد رفت. خود من هم چیزهای زیادی ازشان یاد می‏گیرم.

نظرات دیگران []


تروریست

جمعه 87 تیر 14 ساعت 5:45 عصر

تقریبا یک ماه مانده بود تا زمانی که باید از آمریکا برمی‏گشتم. مطابق معمولی که گاهی در وبلاگم مطالب مذهبی می‏نوشتم مطلبی در تجلیل از یکی از شهدای جنگ تحمیلی نوشتم (در واقع از جایی کپی کردم!). دوستم محمد وقتی این متن را خواند کامنت تندی برایم گذاشت با اسم مستعار و به کاوه‏راد و دیگران هم اطلاع داد که فرزان می‏خواهد عملیات تروریستی انجام دهد! .... استاد محترم هم به «حراست» دانشگاه اطلاع داد. ایمیل‏های تهدیدآمیز از طرف استاد و متهم شدن به جاسوسی برای ایران پرده‏های آخر ماجرا بود. روز آخر وقتی این اتهامات را دریافت کردم و برای ایمنی بیشتر ایمیل استاد را فوروارد به همه کردم و ذیل آن برایش نوشتم که بله من جاسوس ایران بودم و فهمیدم هیچ چیز قابل توجهی در اینجا وجود ندارد حالا هم بلیط هواپیما توی جیبم است و (اگر چند روز دیگر هم دندان روی جگر بگذاری) به ایران برمی‏گردم تا اطلاعات فوق سری‏ام را به ایران برسانم. موقع برگشتن به خانه احتمال اینکه خودروی اف‏بی‏آی را منتظر خودم ببینم یا نبینم 50-50 بود .... با غم سنگینی از میان چمن‏ها به خانه نزدیک می‏شدم که یکدفعه یکی زد زیر خنده. محمد توی بالکن طبقه ایستاده بود .... «عجب داستانی براش سرهم کرده بودی!» ... بخیر گذشت.


نظرات دیگران []


یاد های پینگ بخیر

پنج شنبه 87 تیر 13 ساعت 7:48 عصر
امروز احساس آرامش و سربلندی کردم. فیشلر (نویسنده اول مقاله گروه اسراییلی) الان آدم بزرگی شده. چند سالی در پرینستون بوده و با وینسنت پور کار کرده. پور بهمراه کسام مصری دو نفر اصلی تئوری آشکارسازی هستند. امروز بالاخره توانستم بدون استناد به شبیه سازی‏ها و تنها با استدلال تئوری نشان بدهم که فیشلر اشتباهات دیگران را بنحو متفاوتی تکرار کرده. یاد های پینگ افتادم، دانشجوی دکترای چینی 30-35 ساله سیگاری که قدش بزحمت به 150 سانت می‏رسید و نگاه خشکی داشت و کم حرف بود، یک چینی نمونه در آزمایشگاه دکتر کاوه راد در دانشگاه ایالتی پنسیلوانیای آمریکا. های پینگ وقتی کم‏کم با دوستم محمد صمیمی شد حقیقت وحشتناکی را برای او بازگو کرد، اینکه دانشجوی دکترای ارشد آزمایشگاه که بشدت تحت فشار برای اتمام دکتراست متوسل به عددسازی برای مقاله‏اش شده است .... محمد اشتباه بزرگ را به یکی از دوستانش در دانشگاه کارولینا انتقال داد که اون غیرمستقیم به کاوه راد ایمیل بزند .... عجب وضعی شده بود، کارد می‏زدی خونش در نمی‏اومد!

نظرات دیگران []


<      1   2   3   4      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

انتقال
علی
بامداد
شبانه روزی
ریجکت
[عناوین آرشیوشده]