خاطرات خصوصی

نماز جمعه این هفته

جمعه 87 خرداد 10 ساعت 4:50 عصر
خواستم به اطلاعتون برسونم که از حسن تصادف امروز که رفتیم نماز جمعه از کنار ماشین بنز تپلی جناب رفسنجانی با شیشه‏های آینه‏ایش رد شدیم و فهمیدیم که جناب ایشان دیگر مثل 10 سال پیش بنزهای بی‏کلاس سوار نمیشن. احتمالا اگه ازش بپرسن میگه که من علاقه‏ای به بنز ندارم، این بنزه که به من چسبیده! در هر صورت ما هنوز پشت سر این نمیدونم حجه‏الاسلام یا آیت الله نماز می‏خونیم و علتش هم اینه که مجبوریم.

نظرات دیگران []


آغاز

جمعه 87 خرداد 10 ساعت 10:3 صبح

در این وبلاگ برخلاف وبلاگ اصلی‏ام می‏خواهم خیلی بی‏تکلف بنویسم. می‏خواهم حرفهایی از جنس گفتگوهای کاملا روزمره با دوستان را با خوانندگان احتمالی در میان بگذارم و اینکه دوست دارم هر روز مطلب جدید و کوتاهی بنویسم. بیشتر دوست دارم از خودم بگویم و از محیط اطرافم نه اینکه تحلیل‏های سیاسی اجتماعی بنویسم، امیدوارم جالب باشد.

تازگی‏ها به این نتیجه رسیده‏ام که تجربه کردن امور تازه در زندگی خیلی مهم است. آدم چون خیلی چیزها را تجربه نمی‏کند خیلی مسایل را یاد نمی‏گیرد و افق فکرش رشد پیدا نمی‏کند. مثلا من تا پارسال معامله بزرگ و جدی انجام نداده بودم. شاید فکر کنید این چیز زیاد مهمی نیست و هر وقت لازم بشود آدم می‏تواند انجام دهد. ولی من با انجام یک معامله کلی تجربه جدید و مهمتر ازون اعتماد بنفس پیدا کردم،‏ از یک سال پیش به این طرف دائم سعی می‏کنم تجربه‏های جدید داشته باشم و خیلی هم موفق بوده‏ام.


نظرات دیگران []


<   <<   26   27   28   29   30      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

انتقال
علی
بامداد
شبانه روزی
ریجکت
[عناوین آرشیوشده]