حامد تا چند ماه دیگه سربازیش برای بنیاد تموم میشه و خلاص. این سربازی براش خیلی پربرکت بود و آموزشیش هم که تو تابستون رفت خیلی براش خاطرهانگیز بود چون همه بچههای گروهان از نخبهها بودن و بعضیهاشون رو من میشناختم. با صاایران هم که به سلامتی کارشون ردیف شده و همین روزهاست که امضای نهایی رو بکنن. هر وقت بیاد دانشگاه با هم یه گپی میزنیم.
نظرات دیگران []
این داور شماره 3 اشکال عجیبی گرفته. میگه قضیه شماره 3 مقالهات بدیهیه و باید حذفش کنی! البته تا حدودی درست میگه اما ما معمولا هر چیزی رو سعی میکنیم ثابت کنیم. من بطور کلی میدونم که باند کرامر-رائو با افزایش میزان اطلاعات کاهش پیدا میکنه اما هنوز هیچ جایی اینو بطور دقیق ندیدهام که بتونم بهش صرفا رفرنس بدم و رد بشم. اگر چه آدم معمولا با داور مخصوصا اگر مقاله رو پذیرفته باشه درگیر نمیشه اما من احتمالا این یکی رو انجام نمیدم .... هر چه بادا باد.
نظرات دیگران []
همیشه به خودم میگویم که در زندگی نباید از ریسکهای بزرگ بترسم چون تجربه من نشان داده که حتی اگر شکست هم بخورم باز هم پیروزم. آدمی که ریسک یک کار تازه را میپذیرد حتی اگر بلاهای بدی هم سرش بیاید همیشه چند گام بلند از دیگران جلوتر است چون او کسی است که ناشناختهها را دیده است.
نظرات دیگران []
امروز رفتیم کوه. البته خیلی دلم سوخت چون اینقدر بارندگی کم شده که رود پرآب درکه تبدیل به یک جوی کوچک شده و بسیاری از درختان خشک شده و آنها هم که ماندهاند کم برگ و بار شدهاند ...... ای کاش ببارد :(
نظرات دیگران []
امروز خبرا رو که باز کردم دیدم همه توی مملکت افتادن دنبال این به اصطلاح نخبگان جوان که همه جوره بهشون سور و سات بدن! رییس جمهور هم انگار سفر استانی رفته باشه به استان محروم نخبگان پشت سر هم قانون تصویب میکنه و خلاصه بدجوری سر کیسه رو شل کردن دوستان. مهمترینش هم ظاهرا اینه که قراره تسهیلات خرید مسکن بهشون بدن ..... بقول یکی از دوستام «اشکالی نداره، به از هیچیه!».
نظرات دیگران []