امروز رفتیم کوه. البته خیلی دلم سوخت چون اینقدر بارندگی کم شده که رود پرآب درکه تبدیل به یک جوی کوچک شده و بسیاری از درختان خشک شده و آنها هم که ماندهاند کم برگ و بار شدهاند ...... ای کاش ببارد :(
نظرات دیگران []
امروز خبرا رو که باز کردم دیدم همه توی مملکت افتادن دنبال این به اصطلاح نخبگان جوان که همه جوره بهشون سور و سات بدن! رییس جمهور هم انگار سفر استانی رفته باشه به استان محروم نخبگان پشت سر هم قانون تصویب میکنه و خلاصه بدجوری سر کیسه رو شل کردن دوستان. مهمترینش هم ظاهرا اینه که قراره تسهیلات خرید مسکن بهشون بدن ..... بقول یکی از دوستام «اشکالی نداره، به از هیچیه!».
نظرات دیگران []
دکتر مروستی از چند روز پیش که یک بخش مقالهشان را در زمینه MDL برایشان نوشتهام خیلی ازش تعریف کرده و کلی خوشش اومده. کلا بشدت آدم آکادمیکی هستش. یادم نمیره یبار که در جریان مرور یکسری مقالات به یک ایده جدید با دانشجوهاش رسیده بودن اینقدر ذوق کرده بود که همه ما رو فرداش جمع کرد و یک ساعت شخصا برامون صحبت کرد و پای تخته ایدهشون رو توضیح میداد. من از ایده سر در نمیآوردم ولی هیجانش برام واقعا شگفت انگیز بود!
نظرات دیگران []
امروز یه تاکسی سوار شدم آخر عتیقه بود. یه بنز طلایی بنظرم 280 مال حدود 30 سال پیش، راننده جوانی با ریش و سبیل تریپ 56، سیگار، با آهنگهای قابلمهای جاز و رانندهای سوخته، پشمالو و فوقالعاده مودب!
نظرات دیگران []
امروز صبح بخاطر کاری به شرکت سابقم سر زدم. گروه آنالیز سیگنال که گل سرسبد شرکت بود تقریبا در حال فروپاشی است. رییس گروه چند روز دیگر به سوئد میرود، غلامی هم که متخصص سیستمهای اکولایزر کانال بود همراهش خواهد رفت. یکی از بچهها هم که تخصصی در زمینه پردازش تصویر داشت چند روزی است که رفته انگلیس. بنظرم گروه لااقل از وجه مخابراتی ضعیف خواهد شد. البته تقصیر خودشان است. زمانی که من آنجا بودم تلاش زیادی کردم افراد جدیدی را وارد کنم چون میدانستم سرنوشت اکثر بچههای قوی رفتن است، اما شرکت خیلی محافظهکار بود و همه پیشنهادهای من را رد میکرد. اوایل دکترا بود، توی کلاسها کسی رو نمیشناختم اما مصمم بودم برای شرکت نیرو بگیرم. یبار تو مسجد به یکی از بچهها سلام کردم و در مورد شرکت باهاش صحبت کردم. پوزخندی زد و گفت «ببین من وقت ندارم، اونم برای اون شرکتی که تو میگی» ... بعدش هم راهش رو کشید و رفت! .... من ماتم برد! ...... البته همین اتفاق باعث دوستی من و مهرداد شد اگر چه یک سال بعد از دکترا انصراف داد و رفت آمریکا.
نظرات دیگران []