سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاطرات خصوصی

استرس

یکشنبه 87 مرداد 20 ساعت 8:4 عصر

دکتر گفت نتایج آزمایشم چیز مهمی نیست، احتمالا استرس زیادی به خودم وارد می‏کنم. تو راه برگشتن به این موضوع فکر کردم و کلی تعجب کردم وقتی دیدم جوابش خیلی ساده است. من سر ارائه اندازه‏گیری خیلی به خودم فشار آوردم و احتمالا همین سیستم‏م رو از کار انداخته. زمانی که دکتر زاهدی به من پیشنهاد داد این درس رو ارائه کنم تلاش زیادی رو شروع کردم تا در این درس ظرف مدت کم حدودا یک ماهه متبحر بشم. بقیه کارهام تحت‏الشعاع اون قرار گرفت. مخصوصا که اندازه‏گیری یک درس الکترونیکی بود و تخصص اصلی من نبود. البته اوایلش خیلی فشار روم زیاد نبود اما وقتی ثبت‏نام شروع شد استقبال زیاد بچه‏ها از کلاس من یکدفعه بار مسئولیتم رو سنگین کرد. مخصوصا که بخاطر بچه‏ها چند بار به آموزش نامه نوشتم و درخواست افزایش ظرفیت دادم، کاری که برای یک استاد تازه‏کار خیلی مودبانه محسوب نمیشه ..... استقبال زیاد بچه‏ها همچنین باعث شد در برابر انتقادات بعدی‏شان از روند کلاس خیلی آسیب‏پذیر بشوم. خلاصه وسواس ذاتی من هم به این عوامل اضافه شد تا استرسی بیش از حد تحملم بهم وارد بشه و روی جسمم اثر بذاره. البته من واقعا از تدریس لذت بردم و برای اولین بار در آمار و احتمال و اندازه‏گیری فهمیدم چقدر به این کار علاقه دارم. دوستان زیادی پیدا کردم، بچه‏هایی که هر وقت می‏بینمشون خستگی از تنم بیرون میره.


نظرات دیگران []


خبرهای خوب

شنبه 87 مرداد 19 ساعت 7:21 عصر

به سلامتی دو تا از رفقا بزودی سر و سامان می‏گیرند و خیلی هم عجله دارند! یکی‏شون تا چند روز دیگه همه موانع رو پشت سر خواهد گذاشت و اون یکی هم هنوز هیچی نشده میگه «ازدواج کردیم»! طوری که هر دفعه باید دوباره ازش بپرسیم «ازدواج کردی یا قراره بکنی؟» و جواب بده که «منظورم همون بود» .... آهان!


نظرات دیگران []


بیماری

پنج شنبه 87 مرداد 17 ساعت 6:29 عصر

تقریبا از اسفند پارسال بیماری عجیبی جسمم را بشدت تحت تاثیر قرار داده است. علائمش ضعف شدید، کاهش فشار خون، خستگی، کاهش وزن و از دست دادن اعتماد بنفس است. تا حدی که بعضی جلسات کلاس اندازه‏گری را با سرمی که قبل از کلاس میزدم می‏توانستم به پایان ببرم. آن وقت دکتر برایم آزمایش داد و تقریبا چیز مهمی در آزمایشاتم مشاهده نشد. اخیرا دوباره به پزشک مراجعه کردم و آزمایش جدیدی دادم. باز هم همه نتایج درست بود الا اینکه تعداد گلبول‏های سفید خونم از حد مجاز پایین‏تر رفته است. دست کم حالا بیماری یک نشانه غیر از اظهار خودم ایجاد کرده است بنابراین دکتر دیگر نمی‏تواند بگوید مشکل روحی است. در هر صورت من برای مبارزه با این بیماری در وضعیت خوبی هستم چون ایمانم به خدا قوی است.


نظرات دیگران []


پوووووووول

چهارشنبه 87 مرداد 16 ساعت 7:10 عصر

خبر مهم امروز این بود که یک آقایی که دوست دکتر نوری مقدم بوده آمد با دکتر مروستی صحبت کرد و از آنجا که پول زیادی داشت و آدم خیری هم بود تصمیم گرفت یک میلیارد تومن برای ساخت ساختمان پژوهشکده مخابرات نظری در قسمت پشتی دانشکده عمران بدهد. بنابراین بنظر می‏رسد مروستی بالاخره به آرزوی دیرینه‏آش برای تاسیس این پژوهشکده رسیده است ..... تبریک! ..... شیرینی !!


نظرات دیگران []


شیرینی

سه شنبه 87 مرداد 15 ساعت 7:18 عصر
خبر مهم امروز این بود که مقاله‏ای که بعد از عید فرستاده بودم برای چاپ در مجله پردازش سیگنال پذیرفته شد، البته با 30-40 تا اصلاح کوچیک و بزرگ که باید انجام بدهم! هر کی شیرینی می‏خواد فردا حوالی 10 و 11 بیاد برق 4 کلاس جبر خطی احتمالا شیرینی بدم :)

نظرات دیگران []


<   <<   16   17   18   19   20   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

انتقال
علی
بامداد
شبانه روزی
ریجکت
[عناوین آرشیوشده]