بعلت مشکلات پارسی بلاگ موقتا به این آدرس رفتم:
خاطرات خصوصی در بلاگفا
نظرات دیگران []
امروز علی وبلاگ رو خونده و گله داشت که چرا درباره من نمینویسی؟ خبر مهم درباره علی اینه که همین امروز مقالهش تو مجله پردازش تصویر پذیرفته شد. این مجله توی فیلد خودشون بهترینه و خیلی خوشحال بود. بنظرم دیگه وقتشه که دفاع کنه و بره دنبال زندگیش.
نظرات دیگران []
امروز بامداد رو دیدم از دوستان راهنمایی و دبیرستان و دانشگاه. فوق لیسانسش رو نگرفته بود چون با مسئولین دانشگاه مشکل پیدا کرده بود که چرا نمره تز من رو کم دادین. ایدهش این بود که من لااقل میتونم نذارم بودجهای که دولت برای فارغالتحصیل شدن من به دانشگاه میده دستشون بیاد! خیلی خشن بود. میگفت خط قرمز من اینه که نمیخوام برای کس دیگهای کار کنم در نتیجه نرفته بود توی هیچ شرکتی کار کنه یا حتی خودش شرکت بزنه. تک و تنها. فقط هم حاضر بود محصول بسازه بفروشه طراحی کارش رو حاضر نبود به طرفش بده. خیلی شرایطش سخت بود بنظرم.
نظرات دیگران []
این روزا تو اتاق مروستی چادر زدیم از صبح تا شب یکسره فقط مقاله آموزشی که قراره تا چند روز دیگه برای مجله پردازش سیگنال بفرستیم میخونیم و غلط گیری میکنیم. من و آرش و وحید و محمد و مروستی اینقدر با هم کار کردیم عین مدرسههای شبانهروزی شده دیگه از دنیای بیرون خبری نداریم فقط شب که میشه میریم خونه میخوابیم دوباره صبح میایم ادامه مطلب. مروستی هم هیچ کس رو به اتاقش راه نمیده و حتی ناهار هم میریم سلف استادا به خرج مروستی. حالا خوشبختانه لااقل صندلیهاش نرمه.
نظرات دیگران []
برای سومین بار مقالهم ریجکت شد. داور شماره 1 که قبلا اکسپت کرده بود و چند تا سوال و کامنت کوچک داشت از جوابایی که بهش داده بودم تشکر کرده بود و اکسپت کامل کرده بود. داور شماره 2 که قبلا ریجکت کرده بود و گفته بود کوتاهش کنی بنظرم مناسب انتشار هست این دفعه که من کوتاهش کرده بودم یه سری ایرادای کاملا بیربط جدید گرفته و بطور کامل ریجکت کرده. در حالی که اصولا از نظر اخلاقی صحیح نیست که شما روی ریوایز اشکال جدید بگیری. این کاملا یه الگوریتم خیلی ساده برای کش دادن و محروم کردن یه مقاله از انتشاره. چون حداکثر فقط یک بار دیگه میشه مقاله رو داوری کرد و دفعه بعد باید تکلیفش معلوم بشه. داور سوم هم که قبلا بدون یک کلمه کامنت ریجکت کرده بود این دفعه باز هم بدون توضیحی ریجکت کرده. ضمنا در تماس با ادیتور مدعی شده که من کامنتهای قبلیش رو ندیدم و در نظر نگرفتم و پرسیده این دفعه کامنتهاش رو میبینم یا نه. در واقع خودش رو زده به اون راه. میخواد وانمود کنه که صرفا یک اشتباه باعث شده کامنتهاش آپلود نشه. در صورتی که من وقتی 2 ماه پیش جوابم رو فرستادم توش نوشته بودم که کامنتای اونو ندیدم اگر واقعا راست میگفت همون موقع باید دوباره میفرستاد. من هم به ادیتور ایمیل زدم و مسایل رو گفتم و آخرش هم گفتم که حق خودم رو برای شکایت رسمی به سردبیر مجله درباره عملکرد داور سوم محفوظ میدونم. بعدش یه چند ساعتی فکر کردم. دیدم ادامه دادن با این داورا فایدهای نداره تصمیم گرفتم دیگه ریوایز نکنم و یراست برم سراغ سردبیر. مقالهم اینقدر قوی هست که ادیتور از فکر ارائه شدنش به سردبیر نگران بشه. ضمنا تصمیم گرفتم مقالهم رو برای کنفرانس یوسیپکو هم بفرستم که اگر اکسپت شد اونجا ارائه کنم و وقتی موضوع لو بره دیگه انگیزهای برای مقاومت کردن نخواهند داشت. مقاله دروغ چاپ میکنن تو شبیهسازیهاشون دست میبرن و تازه بعدش هم که یه نفر تقلبشون رو میفهمه سعی میکنن جلوش وایسن. اما آخرش که چی؟ من که بالاخره این مقاله رو یه جایی چاپ میکنم. فیشلر اسراییلی چه جوابی داره برای دست بردن تو شبیهسازیهاش؟ اون گروه چینی چه جوابی دارن برای ارائه ندادن مقایسه شبیهسازی با نتایج تئوریشون که کاملا نشون میداد نتایجشون غلطه؟ این وسط فقط کاوه وجدان داشته که بعد از چاپ یه مقاله بدون شبیهسازی با نتایج غلط دوباره یه مقاله کوتاه فرستاده و عذرخواهی کرده ...... مقاله رو میذارم رو آرکایو (آرشیو) تو اینترنت!
نظرات دیگران []